هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

بدون عنوان

عزیز دلم سلام. شرمنده که این روزها خیلی فرصت نمی کنم شیرین کاریهات رو بنویسم چون ماشاا.... خیلی زیاده از توان منم خارجه فقط بعضی هاشو که فرصت کنم عکس میگیرم. این عکسها مال زمانیه که یه لحظه ازت غافل میشیم و اونوقت باید خرابکاری جمع کنیم .... اینجا زمانیه که رفتیم سرزمین عجایب این بازی مال بچه های سه سال به بالا بود و ما فکرمیکردیم شما گریه کنی ولی نه تنها نترسیدی بلکه کلی هم خوشت اومده بود و اصلا مارو محل نمی گذاشتی خخخخ اینجا با مداد چشم مامانی واسه خودن سبیل و ریش کشیدی... خخخخ اینجا داری با ندارجان ( نگارجان ) دختر خالمون قایم موشک بازی میکنی که عاشق این کاری اینجا یواشکی موبایل منو برداشتی داری ادای منو...
11 بهمن 1393

گذرزمان تا پاییز 93

بعد ازمدتها سلام داداشی گلم . چند وقتی دیگه نمیرسم برات چیزی بزارم .شرمنده سرم شلوغه ... خیلی کارهای شیرینی میکنی اونقدر زیاده که نمیتونم بگم ولی هزارماشاا... بااین که پسری ولی خیلی زود شروع به حرف زدن کردی فکرکنم از یک ماه و نیم بود که خیلی از کلمه هارو می گفتی حالا هم جمله های زیاد و پشت سر هم میگی حتی خیلی از کلمه هارو میتونی از منفی اش هم استفاده کنی  مثلا بیا نمیام.خوابیدی نه بیدارم و خیلی چیزهای دیگه .ماشاا... خیلی باهوشی اسم ماشینهای توی کتاب وسایل نقلیه رو با یک بار گفتن زود یاد گرفتی . اسم بعضی هاشون رو هم خنده دار میگی مثل دول بوزر به جای بولدوزر و... همه رنگهارو کاملا تشخیص میدی و بلدی آبی زرد سبز قرمز قهوه ای صورتی بنفش...
8 آذر 1393

بابا امان بجنورد هیربد

                                                                                                    زودبریم سراغ تصاویر توضیحات آخر عکسا ...
1 شهريور 1393

هیربدجوجو

  هیربد جوجو کلی کلمه جدید یادگرفتی وکلی لجوج شدی کلماتت دیگه 2حرفی شدن مثلا (ماله منه) یا (ماله مامانه)یا (تخت لالا) و... پریروز با مامانی رفتی فرودگاه دنبال بابا من نیومدم کلاس بودم بابا روکه ازدور دیدی داد زدی بااااااااااابااااااااااا بابا خلاصه کل آدمای تو فرودگاه فهمیدن توبابات اومده خخخخخخخخخ هرچی که ازت میخوایم میگی (نه) نمیدونم نه روکی به تویاد داد (هیربد بیا بوس بده ) میگی نه (هیربد بیا غذابخور) میگی نه گاهی وقتا این قدحرصم میگیره وقتی میگی نه دلم میخوادلهت کنم توی بیرون که دیگه وای دیوانه میشیم کالسکتو ورمیداریم به جایی اینکه توش بشینی خودت حلش میدی هرچی میگیمبشین اون تو میگی نه وااااااای ازدستت ...
28 مرداد 1393

باغ وحش وعکس

                                           سلام هفته پیش که بابا اومد بخاطرشماتصمیم گرفتیم بریم باغ وحش چون علاقه شدیدی به حیوانات داری مخصوصا سگ و گربه خلاصه رفتیم عکسم گرفتیم ولی نشد از شیرو گرگ و میمون و....عکس بگیریم چون سرقفس هاشون خیلی شلوغ بود توهم خیلی نترسی قشنگ حیوونارونازمیکنی کم مونده بود غذا بدی بهشون برعکس من که حتی نزدیک قفساشونم نمیرفتم باباسعیدبه گوزن ها غذامیدادمن میترسیدم شاخ بزنن اینم ...
18 مرداد 1393

شب فوتبالی+عکس

  سلام اومدیم بایه عالمه عکس خشگل شبی که آرژانتینو آلمان بازی داشتن زن دایی و دایی و طاهاجون اومدن خونمون باهم فوتبال دیدموخوشگذشت مخصوصا به تو کلی باطاهاجون سرگرم شدی رفتین بالای تخت من کلی باعروسکابازی کردین منم هی ازتون عکس میگرفتم قیافه ی هیربدونیگاه همه محو فوتبال شدن عکسای اونشب تموم شداینم چندتاعکس که چندروزپیش ازهیربدگرفتم آخه این چه مدل کارتون دیدنه؟     اینجا تیریپ خواب زدی داری مسواک میزنی بری بخوابی (شلوارتوخخخخخخخخ مامانبزرگ دوخته) این چرخه هم که د...
31 تير 1393

واکسنوعکس

HELLO چندروز پیش مامانیوبابایی شماروبردن واکسن یکسالونیمی توزدی وقتی واکسنوزدن گریه کردی ولی بعدش رفتی بغل مامان ساکت شدی یک کوچولوهم تب کردی ولی درکل زیاداذیت مون نکردی خداروشکر مامانی هم ازاین حلقه رنگیاواست جایزه گرفت زودهم یادگرفتی همه حلقه رو بچینی آفرین به تو داداشی باهوشم اینم چندتاعکس خعلی خشگل که قبلا ازت گرفته بودمویادم رفته بوده بذارمشون   ماشالله ماست خور همش دهنتو ایینجوری میکنی چون داری دندون درمیاری تموم شد   ...
22 تير 1393