زشک و عکسای هیربد
داداشی عزیزم خداروشکر امتحانای میان ترمم تموم شدن دیگه فقط ترم آخرم مونده بعددیگه درسام تموم میشندیگه تند تند عکساتو میذارم تو وبلاگت وای کلی شیطون شدی و کلی کلمه جدیدو کارای جدید یادگرفتی
بلدی وقتی بهت میگیم دماغت کو یا چشات کو یا موهات کو بادستت نشون میدی یادگرفتی از نردبون تختمون
میری بالا ویادگرفتی کله ملق بزنی کلمات ابرو اتوسا و بله البته وقتی بهت میگیم مثلا آب میخوای میگی ها
نمیگی بله و کلمه نه رو یادگرفتی امروزم رفتیم زشک و کلی از پدیده شاندیزخریدکردیم اینم عکسامون
اینجاتوی راه بودیم شماهم پشت فرمونی
عکسای طبیعت
عکسای ما
شماومامان جون وسط رودخونه
بابا در حال گرفتن شما از وسط جاده
اینجادیگه خسته شده بودی خوابت میومد همش گریه میکردی دیگه دیونمون کردی بابدبختی خریدکردیم
داشت گوسفندردمیشد شماو مامانم درحال تماشاشون بودین
اینم عکس از مراحل قهرکردنت اینجا مثلا دیگه خیلی از دست من ناراحت بودی
اینجا دیگه اوج ناراحتیت بود
داری دندوناتو نشون میدی اینجا 4تابالاداری 4تا پایین و لی تا حالا ماشاا... 8تا بالادراومده 8تاپایین .
الو گفتنم یادگرفتی گاهی وقتا یه گوشی ورمیداری کلی باخودت به زبون مریخی صحبت میکنی
اینم از عکسا تموم شد بابای