هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

سلام سلام

1392/12/21 16:06
نویسنده : هستی
797 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

 

سلام

داداشی گلم مبارکه وارد یک سال و دوماهگی شدی چون این چندروز امتحان

داشتم نمیتونستم بیام به وبت ببخشید

چندتاکارجدیدیادگرفتی 

یادگرفتی قشنگ صدای الاغ درمیاری وقتی مامان میگه الاغه چی میگه ؟

میگی اَ عه اَعه اَعه

صدای هاپو و گاو هم یادگرفتی تازه یادم گرفتی وقتی میگیم موهات کووووو؟

دستتو میذاری رو ماهت ودیگه اینکه عاشق بچه ای دوست داری یکی از صبح

تاشب باهات بازی بکنه چندروز پیشم ایسان دخترعمه کوچیکمون واذین جون

اومده بودن خونمون توهم کلی بهت خوش گذشت و تازه باهاشون کارتون هم

نگاه کردی  اخه توهیچوقت نمیشینی کارتون نگاه کنی مامانی برات کارتون

میذاره تا به کاراش برسه ولی تو هیچ توجهی به کارتون نداری فقط پشت سر

مامانی راه میری خلاصه خیلی گاهی وقتا اذیت میکنی  اصلانمیذاری من درس

بخونم وقتی دفتر کتابامو رو زمین باز میکنم قشنگ میای میشینی روی کتاب

های من درست همون صفحه ای که من میخوام بخونم یا وقتی دارم چیزی

مینویسم حتما باید اون خودکار یامدادی که دستمه رو ازم بگیری و اگرم بهت 

ندم شروع میکنی به جیغ زدن ای لجم میگیره ازدستت

اینم  چند تا از عکسای مهمونی

کارتون

دارین کارتون میبینین اون کسی هم که کنارت نشسته ایسان جونه

ایسان اذین

هیربد

اذین

هیربد

یه کاربدی که یادگرفتی خاموش روشن کردنه برقه میری بالای مبل و این کاره زشتو میکنی هرچی میگیم

نکن گوش نمیدینگرانمنتظر 

هیربد

هیربد

راستی جدیداهم مامانی کفش پات میکنه میرین بیرون قدم میزنین  و کلی حال میکنی

سال نو هم پیشاپیش مبارک 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

سنا
21 اسفند 92 16:20
چه خواهر خوووووووبی.خوش به حاله هیربد
مامی آیسا(خاله لیلا)
24 اسفند 92 16:45
سلام هستی جونم خوبین؟الهی قربون هیربد گوگولی برم چقدر شیطونی میکنه دلم خواست یک کمی بچلونمش به جای من هزارتا ببوسش.هزار ماشالا و هزار آفرین به هیربد باهوش قیافش چقد عوض شده از خودت هم عکس بزار دیگهههههههههههه دلم برات تنگ شده.به الهه جونی خیلی سلام برسون بهش بگو همش یادم میاد دم دمای عید چقد ناراحت بود از اینکه مشهد نیست و نمیشد و تازه واسه خرید عید آخر همه دقیقه نود میرسیدن.خدا روشکر که خلاص شدین. دوستتوت دارم تازه جای بدش بعد از 13 بود که باید برمیگشتیم و کمپ.... یادتههههههههههههه...عید دیدنی هامون خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.خوش به حالتون ایشالا قسمت ما هم بشه برگردیم.خیلی دوستتون دارم هزار تا بوس از الهه جونم و هستی و هیربد جوجو
هستی
پاسخ
سلام خاله جون ممنون خوبم خدانکنه خاله جون دل منو مامانم هم واستون خیلی تنگ شده شماهم ایساجونو ازطرف ماهزارتاماچ کنین مامانمم سلام میرسونه اره یادش بخیر به امیدخداشماهم واسه همیشه برمیگردین شهرخودتون خاله جون خشحالمون کردین بهمون سرزدی اینارم بچسبونین رو لپای ایسا جون
پارمیدا
25 اسفند 92 16:18
سلام عزیزای من.ماشا...به هردوتاتون.هستی جونم معلومه که خیلی به درسات اهمیت میدی ووقت کمتری داری برای اینکه بتونی تندتندبه وبتون سربزنی آفرین قشنگم که اولویت زندگیت درساته.نازنینم اگه کمترچیزی مینویسم برای اینه که یکم تونوشتن تنبلم.سرکارهم میرم.خونه تکونی هم که بماند هنوزز.......نگوونپرس.خلاصه قشنگم سعی میکنم برات چیزی یزارم اگه نشدمنوببخش.دلبندم خیلی دوست دارم ازنزدیک هم باتوهم بامامانی هم باداداشی گلت آشنابشم.قسمت روچه دیدی عزیزم شایدشد.نفس خاله پیشاپیش عیدروبهتون تبریک میگم.هزارشاخه گل رزروبرات عیدی ازراه دورمیفرستم.
هستی
پاسخ
سلام خاله جون ممنون که به یادمون هستین منم خیلی دوست دارم باهم اشنابشیم عیدشماهم پیشاپیش مبارک باشه توی سال نو براتون سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق و عاقبت بخیری آرزومندم.
نازنین
25 اسفند 92 18:30
سلااااااااااااام... مثل همیشه عکسا عالی بودن. هزارتا بوووووووووووس برای هیربد جونم.
هستی
پاسخ
مرسی لطف داری نیکو جونو ببوس
فاطمه
27 اسفند 92 17:04
سلامـــ ... خوبی ؟؟؟؟ وااااااااااااااااااااااااای این اخرین عکسی که از پسرتون گذاشتید خیلی خوشگله ... از طرف من بببوسش و ایشالله دامادش کنی
هستی
پاسخ
ممنون فاطمه خانم لطف دارین هیربدداداشمه نه پسرم مرسی سرزدین
انتظارفرج
27 اسفند 92 17:10
سلام بزرگوار وب زیبایی دارین. منتظر حضور شما در وب انتـــــــــظار فـــــــــرج هستم. التماس دعا
هستی
پاسخ
محتاجیم به دعا
سحر
27 اسفند 92 23:51
بیشتر بیا خواهر هیربدی مهربون، آخه ما دلمون کوچیکه، طاقت‌اش کمه، زود زود تنگ می‌شه... می دونی چیه هستی جان؟ من هر وقت دلم می‌گیره، میام یک سر این جا و بنابر روحیه‌ام یکی از مطلب ها رو انتخاب می‌کنم و با خوندن شیرین‌کاری‌ها و دیدن هیربد کوچولوی دوست‌داشتنی حالم خوب می‌شه... از ته ته قلبم هم یرای فرشته کوچولوی ناز شما و خودتون تمام آرزوهای خوب رو آرزومندم
هستی
پاسخ
ممنون از اینهمه لطف سرشارتون
مریم
27 اسفند 92 23:54
هستی مهربون آپ نمی کنین؟ + این روزها که روزهای سخت و پر از دلتنگی‌ست برایم، میام این جا و در کنارهیربد کوچک دلم آرام می‌شود و لبخند می‌زنم + عزیزکم امیدوارم در کنار خانواده‌ی‌ دوست داشتنی ات همیشه‌ی همیشه در پناه خدای بزرگ و مهربان باشی
هستی
پاسخ
مرسی مریم جون فعلا فقط وقت دارم بیام نظر تاییدکنم وقت نمیکنم آپ کنم خشحال شدم بهمون سرزدی
مامان علی کوچولو
28 اسفند 92 14:59
وای وای بلاتر از قبل شده. حقیقتا یکی از خوشگل ترین بچه هایی که دیدم و دوست داشتنی.خوش به حالتون یه همچین جواهری دارید خداحفظش کنه هستی جان بنویس از حالتون با خبر بشیم.
هستی
پاسخ
مرسی خاله جون به خشگلی علی جون که نمیرسه ایشالله علی جون هم در پناه خدا باشه و زیر سایه ی شما چشم وقت کنم مینویسم
farideh
28 اسفند 92 15:02
سال نو مبارککککککککک عزیزم بووووووووووس
هستی
پاسخ
مرسی خاله جون سال نو شماهم مبارک باشه ایناروبچسبونین رو لپای اوا جون
مامان رها جون
28 اسفند 92 15:14
سلام به این فرشته کوچولو هزارماشالله زنده باشی پسرزیبا امیدوارم روزگارتون خوش وزندگی به کامتون باشه برقرارباشید
هستی
پاسخ
همچنیمن
پریا
28 اسفند 92 22:55
عیدت مبارک دوست عزیزم
هستی
پاسخ
عیدتوهم مبارک پریاجون سلام برسون پارساروببوس
مامان مهسا و معین
2 فروردین 93 10:57
زلال ترین شبنــم شــادی را همیشه بر لبانت آرزو دارم نه برای امروزت بلکه برای فردای هر روزت عیدت مبارک
هستی
پاسخ
عیدشماهم مبارک سالی پرازشادی رو براتون ارزو میکنم