هیربد در مشهد
سلام
داداشیییییییییییییییییییییییی این سومین باره که دارم برات مینویسم ولی
مطلبا پاک میشه یهبار عموسینا
اومد پاک کرد دفه دوم خودم دستم خورد این اخرین دفه ای که مینویسم
داداشی این روزا با کاری بامزه ای که میکنی حسابی زدی تو کار دلبری کلی
هم شیطون شدی وباهوش
ماشاالله خیلی باهوشی هرکاری که من میکنم سریع یادمیگیری باید حواسم
باشه که جلوت کارای بد بد
نکنم مثلا چندروز پیش سر ناهار تو بغل خاله جون بودی یه دفعه قاشق
برداشتیو کردی توش برنج ریختی
و گذاشتی دهنت و شروع کردی مثل ما ادم بزرگا غذا خوردن باریکلااااااااااااااااا
کلی منو خاله مامان ذوق
کردیم عکساش تو گوشی مامانه بعدا میذارم راستی سومین دندونتم درومد
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خلاصه الو گفتنم یادگرفتی و هرچیزی که شبیه گوشی باشه مثل کنترل و
کیف عینک و... میگری جلوی
گوشت ووقتی میبینی کسی نیس ابروهاتو میدی بالا توی مشهدم کلی حال
میکنی باهمه خوب جور
شدی اینم عکسای امشب که دختر خاله هامون ایسانو اتوسا اومدن خونمون
ببین چه بهت داره خوشمیگذره
درحال بازی با ایسان
این مدل موهاتم ایسان جون برات کرده
موهاتو داداه بالا
این عکسم از بالای تخت گرفتم اون گله سرم مامانی زده به سرت
اگه دخترم میشدی خیلی خشمل مشدیااااااااااااا
اینجاهم داری خودت تنهایی خیار میخوری افررررررررررررررررررررررررررین
فکرکنم زیادی برات نمک زدم
عاشق رقصیدنی حتی بااهنگای ارومم میرقصی
این عکستم خیلی دوست دارم
چند وقت پیشا وقتی واسه تفریح اومده بودیم مشهد رفتیم اتلیه ازتو من عکس گرفتیم اینجاهنوز یک
سالت نشده بود
اینم عکس خرابکاری امروزت زدی یه لیوان رو شکوندی
اینجاهم بین 2تا مبل قایم شدی و میخواستی دستبال کاغذی هارو پر پر کنی که من مچتو گرفتم
مدل جدید بازی کردن
روزهای زندگی ام میگذرد باتو
به گرمای لحظه هایی که تودر اغوشمی
باتوگرم هستم ونمیسوزد ای عشقمان
ای خورشید خاموش نشدنی
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند
مثل یک گل به پاکی چشم هایت
به وسعت دنیای بی همتایت