هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

برگشتیم به شهرمون

1392/11/29 17:13
نویسنده : هستی
925 بازدید
اشتراک گذاری

 های

بالاخره برگشتیم  مشهد بعداز 10سال دوری از فامیلامون برگشتیم واسه همیشه پیششون طوطی

ببخشید نتونستم تو این مدت عکس ومطلب بذارم چون اینترنتمون وصل نبود ولی دیروز مامانی وصلش کرد منم 

که امروز درسام سبکتر بود تصمیم گرقتم  مطلب بنویسمو عکسای مشهدروبذارممشهدمشهد 

 وقتی از ایلام اومدیم مشهد منو شماو مامانی رفتیم تو خونه ای که بابایی واسمون گرفته بود و اونجاخاله 

وحیده جونو خاله بهناز جونو زندایی جون  اومدن تو تمیز کردن خونه بهمون کمک کردن دستشونم درد نکنه اوهاوهاوهاوه 

خیلی زحمت کشیدن خلاصه شماهم دورو برت شلوغ بود همش جیغ میزدی بابایی هم که ایلام بودو ازمادور 

واسه همین شماهی گریه میکردی و  دلتنگ بابایی بودی اشکزار ولی خداروشکر خونه و تمیز کردیمو  دیگه وقتی خونه 

مرتب شد شماهم ارامش پیداکردیلاو

اینم عکسای که تو ایلام بودیمو مامانی داشت وسایل.جمع میکرد ازت گرفتم 

1

2

3

اینم عکسای مشهد

این عکسا ماله وقتیه که هنوز خونمونو کامل نچینده بودیم ماچچشم درومده

4

 فقلی هاقربونت برم خشجله من

5

 بازنده

6

7 

8

 لاولاو

8

9

قلبماچ

نی نی

اخمالو

اخمالونگران

هیربد

خندوندلقک

هیربد

هیربدجونم بابابزرگ محمود و طاها جون (پسردایی)

این عکس ماله همون تولدیه که گفتم تو مشهد میگیریم این عکس ماله همون موقع است 

بازم عکس هست ولی دیگه وقت ندارم بذارمشون بعدا میذارم

فعلا 

زرافه 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان شازده پاشا
28 بهمن 92 17:21
به چه خواهرمهربونی .خوش بحال مامانت وهیربدجون .انشالاهمیشه پیش عزیزانتون تومشهدخوش وسالم باشین عزیزم. اگه دوست داشتین پیش ماهم بیاین خوشحال میشیم
هستی
پاسخ
مرسی به ماسرزدین اومدم پیشتون
محيا
28 بهمن 92 20:04
اى قربونت برم من
هستی
پاسخ
خدانکنه
محيا
28 بهمن 92 20:05
هستى فدات شم جات خاليه تو كلاس راستى ياهوتون درست شد؟؟؟؟؟؟؟؟ عكس مانتو و شلوارتو هم بزار
هستی
پاسخ
خدانکنه درست شد محیاجون چشم رنگش طوسی
محيا
28 بهمن 92 20:11
مبارررررررررررررووووك باشه
هستی
پاسخ
پریا
28 بهمن 92 20:26
هستی بازم مثل همیشه باید بگم دلم برات تنگ شده این جا جات خیلی خالیه روز22بهمن رفتم شاهد مدرستون راستی مدرسه ی جدیدت خوبه؟ دوست داری؟چندتا؟
هستی
پاسخ
سلام پریا جون منم همینطور مدرسه جدید خوبه بچه هاشم خیلی خوبو درس خونن دوستم پیدا کردم 4تا
شهلا مامان امیرارسلان
28 بهمن 92 22:03
هستی جونم دلم برای خودتو داداشت تنگ شده بود. خیلی وقت بود نبودیدا چه عکسهای فشنگی داره این هیربد شیطون
هستی
پاسخ
ماهم دلمون تنگیده بود اره مدت زیادی نبودیم مشغول کارای جابه جایی و اسباب کشی بودیم امیرارسلان جونو از طرف من بوسای محکمش کنین
مامان آینده
28 بهمن 92 23:33
سلام گلم. شکر که برگشتین شهر خودتون. منم دقیقأ 8 سال دور از شهرمون بودم. انشالله همیشه شاد باشی. مامان آینده
هستی
پاسخ
سلام خاله جون مرسی اومدین پیشمون دوری خیلی سخته ایشالله شماهم شادباشین
خاله زری ( مامان آرمان)
29 بهمن 92 15:41
وای خدا رو شکر که دوباره برگشتین به مشهد خیلی واستون خوشحالم امیدوارم هر روز نسبت به روز قبل خوشحال تر باشین و دستاتون پر ازموفقیت اگه میشه دست راستتون هم رو سر ما بکشین شاید ما هم موفق شیم بیایم مشهد بوس واسه هستی خوشگلم و داداش گلش هیربد جان
هستی
پاسخ
سلام خاله جون ایشاله شماهم به زودی واسه همیشه میاین مشهد ارمان گلی روببوسین
farideh
30 بهمن 92 17:18
خدا را شکر که برگشتین مشهد خوش به حالتوننننننننن از طرف ما هم نایب الزیاره باش . خونه جدید مباااااااااارک عزیم داداشی را هم ببوسسسسسسسس
هستی
پاسخ
مرسی خاله جون سرزدین حتما چشم شماهم اوا جونو ببوسین
محيا
30 بهمن 92 18:24
I'd ياهوتو بفرست برام بعد با هم هماهنگ ميكنيم كه كيا همو ببينيم؟
هستی
پاسخ
باش میام وبت بت میگم
مامان مهسا و معین
5 اسفند 92 1:04
به به بسلامتی رفتین مشهد کنار قوم وخویش ها خوش بگذره خیلی وقته نتونستم بهتون سر بزنم تو این مدت گل پسرمون هیربد جونی هزارماشاله بزنم به تخته برای خودش مردی شده قربون اون قد وبالاش بشم با اون دندونای خوشجلش
هستی
پاسخ
سلام خاله جون مرسی که بهمون سرزدین ببخشید منم تو این مدت خیلی درس داشتم وقت نمیکردم به کسی سربزنم خدانکنه معین جونو ببوسین
پارمیدا
6 اسفند 92 15:33
عزیز دلم هزارماشاا...هم به خودت هم به داداشی نازنازیت.عسلم من هنوز بچه ای ندارم ولی امیدوارم اگه خدایه روزی منولایق مادرشدن دونست و بچه ای بهم دادمثل توباشه.قوربونت بشم اینقدربااحساسی.تمام مطالبت روتک به تک خوندم.نمیدونم شانسی اومدم ویه دفعه اسم هیربدروکه دیدم دلم خواست بیام .باهاتون آشنا بشم.من وبلاگی ندارم ولی اگه نی نی آوردم ازتجربیاتت قوربونت بشم استفاده میکنم.خوشبحال مامان وبابات وهیربدجونی.ازطرف من هزاربارببوسش.منم تورومیبوسم.راستی از اینکه برگشتین پیش خونوادتون خیلی خوشحالم.
هستی
پاسخ
مرسی خاله جون نظر لطفه تونه ممنون که بهمون سرزدین خشحال شدم ایشالله خدا یه نینی خشجل بهتون میده منم دوس دارم باهاتون اشناباشم
مریم
8 اسفند 92 0:53
سلام پسرگل خوبی؟ سلامتی؟ عزیزم دلم تنگ شد واسه این قندعسل، یه کم بوسش کنم، خیلی بانمک بود، دستتون دردنکنه هستی جون گلاب گلاب کاشونه این وبلاگ هیربدجونه این پیغام از کدوم جونه مریم جونه مریم جونه بوسسسسسسسسسسسس برای خودتو داداشیت
هستی
پاسخ
چه عجب مریم جون بالاخره بمون سرزدی ممنون بوسسسسسسسسسسسسسسس
مامان رها کوچولو
8 اسفند 92 0:54
عزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــز دلم، چقدر بزرگ شدی خاله جون من از صمیم قلب تو رو دوست دارم و آرزوم اینه که تو در کنار پدر مادرت و خواهرجونت خوشحال باشی[امیدوارم همیشه قدر این خواهر گلت رو که اینقدر واست زحمت می کشه عکسات خیلی قشنگن وروجک کوچولوی من
هستی
پاسخ
خیلی دوستون دارم
مامان سيد عرشيا
12 اسفند 92 8:09
چه عكساي قشنگي از هيربد گرفتين. ماشالله هيربد جان هم خيلي ناز و ملوسه. راستي هستي جون هيربد چند تا دندون داره ؟
هستی
پاسخ
لطف دارین هیربدالان 4تادندون داره که 2تای بالاهنوزکامل درنیومدن
نرگس
9 اردیبهشت 93 3:13
سلام هستی جونم خوبی ؟ مامان گلت خوبه؟ عزیزم عکسهای خوشگلتونو دیدم عزیزم اینجا جاتون خیلی خالی هست وقتی با هم می ریم بیرون ازتون یا د می کنیم وقتی از پیش خونتون میگذ ریم دینا زود می گه مامان خونه خاله الهه خلاصه حسابی هواتو ن میزنه به سرمون ولی عزیزم از اینکه برگشتین شهرتون خیلی خوشحالم. عزیزم مامان و هیربد نازنین رو به جا ی من ببوس ماشالا خیلی ناز شده