هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

آهای آهای خبرررررررررر

1392/7/14 14:58
نویسنده : هستی
324 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممممم داداش جونم الان که دارم برات مطلب مینویسم به شدت مریضی الهی من بمیرم برات گریهتب شدیدی داری همش ناله میکنی اسهال استفراغ شدیدهم شدیسبز  کلی هم پاشویه ات کردیم امافایده ای نداشتاوه تبت اصلا قطع نمیشه  خیلی بی حالی وگریه میکنیهیرگدکترهم بردیمتدکترگفتن ویروسیه . بهت شربت داد اماهنوزکه هیچ تغییری نکردی متفکر ایشاله زودخوب شی خوب داداش جونم چندروزپیش خاله لیلا جو ن وآیساجونی اومدن خونمون وتولدخاله لیلابود خاله جون تولدت مبارک مامانی هم به افتخار خاله جون یه کیک کاکوئی درست کردن خیلی هم خوشمزه بود. تولد. یکی ازچیزهایی که خیلی دوست داری دلستره دلسترعاشق دلستری اگه دلستره تلخم باشه بازمیخوری خیلی دوست داریقلب  وعاشقه اینی که وقتی مامان خونه روجاروبرقی میکشه روی جاروبرقی بشینیو ماشین سواری کنی کلا علاقه خاصتی نسبت به جاروبرقی داری از خود راضی اتوروهم دوست داری وتا ووقتی مامان اتومیکشه سینه خیزمیری سمت اتو اماتا مامان میگه نه دست نه جیزه وداغه شما دست نمیزنی  قشنگ کلمه دَ دَ رومیگی ووقتی بابایی ازسرکارمیاد یامن ازمدرسه برمیگردم شما تامارومیبینی خودتوپرت میکنی توبغلمونو میگی دَدَ  عینک گاهی وقتاهم که خیلی لوس میشی میگی ماما وقتی هم شیرمیخوای میگی آم آم ینی من شیرمیخوام ریشالهی قربونت برم داداش جونم قدر یه دنیادوست دارمقلب  

حالاعکساروبعدا میذارم الان خستم بایدبرم بخوابم بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان اهورا
14 مهر 92 2:05
وااااااااااااااای!!!!!!!!!!!!!الهی من بمیرم برات عزیزم!!
وای نمیدونی وقتی می شنوم یه نی نی مریضه چه حالی میشم...هستی جان خیلی مواظب داداشی باش...خبر خوب شدنش و زودی بذار برامون


خدانکنه خاله جون مرسی سرزدین چشم خوب شدمیذارم اماهنوزخوب نشده
اهوراجونوببوسین
سارا مامانی شیدا
15 مهر 92 8:31
ای جونم هیربد ناز و شیرین امیدوارم زود زود خوب بشی عزیزم


ممنون خاله جونی