خبرهای خوب وجدید
هیربد جونم شما دیگه یاد گرفتی هم دست بزنی هم خوب سینه خیز بری عکس هاشو بعداً برات میزارم عزیزم . امروز هم داشتم با شما بازی میکردم که یه دفعه توپ قرمزتودیدی وسینه خیزرفتی وبه توپت رسیدی وهی توپت وقل میدادی و دوباره به سمتش سینه خیز میرفتی حیف نشد عکس بگیرم .منو مامان الهه هم کلی ذوق کردیم قربونه داداشیه باهوشه خودم برم جدیداً هم یادگرفتی رو دوتا دستات وایمیستی و باسنتو میاری بالا ولی هنوز چهار دستپا نمیری تازه گی ها صدات خیلی کلفت شده وسر من دادو جیغ میزنی البته منم گاهی حرصتو درمیارم عزیزدلم ماشاله ماشاله خیلی خوب غذا میخوری وتوغذاها آبگوشت و کته رو خیلی دوست داری و زورت هم ماشاا...خیلی زیاده گاهی از لبه ی مبل یا صندلی میگیری و روروئکتو بلند میکنی وگاهی هم وقتی رو تختم خوابم میای تو اتاق خوابو موهای منو به شدت میکشی ووقتی میرم زیر پتو جیغ میزنی و گریه میکنی بیام بیرون باهات بازی کنم بعضی وقتاهم صورتهامونو چنگ میزنی که البته نشانه ی علاقه ی زیادت نسبت به ما هست یا وبعضی وقتها وقتی مامیگیم بغل بغل زود میای بادستای کوچولوت مارو بغل میکنی وقتی یه غریبه باهات بازی میکنه حتماً باید ما کنارت باشیم و گرنه گریه میکنی و میترسی ازصدای سوت خیلی میترسی امروز بابایی برات سوت زد شاید بخندی ولی شما کلی گریه کردی واز ماشین لباس شویی هم خوشت میاد به خصوص وقتی لباسا توش میچرخه خلاصه کلی شیطون شدی قربونت برم دوستت داریم یه عالمه
قربون اون چشات بشم
ببینم خواهری تو وبلاگم چی گذاشته
هیربد در حال بازی با کیبرد
اینم هیربده که رو دستاش ایستاده وپاهاش و باسنشومیبره بالا
اینم هیربد با شیشه شیری که مامانی برات خریده البته فقط توش آب میخوری اونم خیلی بامزه چون سرشیشه رو میجوی