عکسای زیاددددد
هیربدجونم قربونت برم این مدت نتونستم عکس بذارم اخه رفتیم مشهدوکلیییی خوش گذشت .اول ازهمه 8ماهگیت مبارک داداش کوچولو عزیزم تواین چندروز حسابی شیرین شدی وعاشق بیرون رفتنی تایکی رومیبینی دستت روبه سمتش دراز میکنیو قشنگ میگی دَدَدَدَ فدات بشم خوشگلم وقتی هم ماروسری سرمون میکنیم فک میکنی میخوایم بریم بیرون ومیخوای توبغلمون رو دَدَدَمیگی . نانای کردن روهم یادگرفتی ووفقتی برات شعرمیخونیم میرقصی ودستات روتکون میدی خلاصه کلی شیرین شدی
این عکسا ماله قبله سفره
اینجاداری دست مییزنی
بالاخره تونستم ازدست زدنت عکس بگیرم
اینجاهم تلویزیون داشت اهنگ میذاشت شماهم میرقصیدی
هیربد درحال جیغ زدن
اینجامیخواستی اتوروازرومیزبرداری تامنو دیدی برنداشتی
اینم عکسای مشهد
اینم هیربدو بابابزرگ جون توحیاط خونه بابابزرگ اینا
اینجاهم شمابغله اتوساجون هستید دخترخالمون کلی شمارودوست داره
اینجاهم باایسان جون روتاب خونه مامانبزرگ اینا نشستین
اینجاهم داری محکم رومیزمیکوبیو شعرمیخونی عاشق این کاری
تواین عکس هم لالا کردی عزیزم خیلی وقته عکس از خوابیدنت نذاشتم
اینم طاهاجون وهیربدجونم
اذین جون
هیربدجونه خوشگلم عاشقه این اسباب بازی بود ووقتی براش تکون میدادیم کلی میخندید
واییییییی چه قد عکس بود ولی بازم هست بقیش توگوشی مامانمه دفعه بعدی میذارم فعلاااااااا