هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

روز خوب و به یادموندنی روز بد ؟؟؟

1391/12/8 13:15
نویسنده : هستی
297 بازدید
اشتراک گذاری

امروزداداشی گلم یه ماهه شده . یک ماهگیت مبارک عزیزم.قوربونت بشم ماشاا... داری مرد میشی.امروز بخاطراین روز خیلی خوبی بود.ولی از این جهت بد بود که صبح زود ساعت 5 دکتر حدادی وقت ختنه برات داده بودند . مامانی و بابایی بردند و وقتی اومدی مبارکت باشه نفس خیلی بد بود چون گریه میکردی و جیغ می زدی .

اصلا دوست ندارم یاد لحظه های بد صبح بیفتم . ولی هرچی بود تاالان بخیر گذشته . امیدوارم بقیه اش هم بخیر بگذره و هرچه زودترخوب بشی .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

اتوساموژه خوشگل
20 بهمن 91 0:16
هستی جونم عزیز دلم خواهری مهربون جشن 1ماهگی هربدجون رو تبریک میگم وخدارو شکرامروزاین مرحله رو پشت سرگذاشت


مرسی آتوسای عزیز طفلی داداشیم این قدر جیغ زد فکر کنم لاغرشد بمیرم براش ولی الآن بهتر مرسی سرزدی آیسان راببوس خودتم ازطرف من ببوس


اتوساموژه خوشگل
20 بهمن 91 0:21
عکس بعدازامروزکه مرحله ی جدیدی روپشت سرگذاشته برامون بفرست


چشم خواهری براتون چندتا عکس جدید گرفتم حتما میذارم
وحیده
23 بهمن 91 0:55
هستی مامانی خاله جشن یک ماهگی هیربد کوچولو مبارک باشه راست میگی طفلک حسابی اذیبت شده عزیزم از دور میبوسمتون شما خواهر و برادر گوگولی مگولی رو


مرسی خاله جون سرزدید درسته خیلی اذیت شد ولی الآن بهتر خدارا شکر منم میبوسمتون