هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

زلزله درشکم مامان

1391/12/17 22:36
نویسنده : هستی
303 بازدید
اشتراک گذاری

هیربد جونی ماشا.... تکونات خیلی خوبن خیلی زورت زیاد طوری که وقتی که تکون میخوری مامانی هم باهات یه تکونی  میخوره هیربدبزنم به تخته جدیدا خیلی شیطون شدی وقتی دستم را روت میزارم محکم تکون میخوری تادستم را بردارم بلاچهعصبانیشیطان وقتی مامانی میگه پسرخوشگله من یه تکون بخوره واسش تکون میخوری یا وقتی من میگم داداشششششششششش یه تکون جانانه میخوری قربونت برم  گاهی وقتا یه تکه ازبدنت تالاپ میزنه بیرون بعد اون سمتی که توهستی شکم مامانی کج میشهخندهداداشی گلم اینشا... همیشه همین قدر خوب تکون بخوری البته تاوقتی که توشکم مامانی هستی فردا هم مامانی وقت سونوگرافی داره توسونوگرافی وزن دقیق گل پسرمون ضربان قلبت رامیگن مامانی صدای ضربان قلبت رابرام ضبط کرده شکل راه رفتن یک زن باکفش پاشنه بلندلبخندعزیزدلم صدای قلبتم قشنگهماچفردا نتیجه سونوگرافی رابرات می نویسم امیدوارم یک پسر سالم سلامت باشی خوشگل من

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

هیراد و عمه لیلاش
11 دی 91 0:00
..*سلام ، ایام بر شما خوش *
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم
لطفا به وبلاگم بیاییدِ ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم


سلام ممنون سرزدید 2روز پیش رفتم بهتون رای دادم
وحیده
13 دی 91 19:02
جان دلم عزیزکم نازنینم قوربون قد وبالات بشم که اینقدر خودتو عزیزی و همه چیز و اینقدر دقیق مینویسی
راست میگی تو موقع امحانات واقعا اذیت میشی عزیز دل خاله
خدا پشت و پناه همتون باشه


مرسی خاله جون برای من وباباسعید ومامان الهه و هیربددعاکنید دقیقابین
متحان علوم وریاضیم دنیامیاد بازم ممنون بوووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


مامان حسین فسقلی
16 فروردین 92 15:59
هههههههههههه کلی خندیدم آقا هیربد توشکم مامانی چه کارا که نمیکنه یه عالمههههههههههه میبوسمش
سارا
21 خرداد 92 18:46
اای خدااااااااااااااااااااااااااااااا چه پسر فعالی ماشاله بهش بوس واسش هرروز میام وبت ببینم تا ببینم کی دنیا میای