هیربدمننننننننننن
هیربدمن قربونت شم 28 روزدیگه مونده تاشما 1ساله شی واییییییییییییییی انگارهمین دیروزبودکه به دنیا
اومدی وبنده شبش امتحان ریاضی ترم داشتم
داداشی متاسفانه شایدنتونیم تولدیک سالگی تو اینجا جشن بگیریم چون که اون موقع درگیر کارهای اسباب کشی
هستیم ولی مامانی حتما کیک رو درست میکنه ایشالله زود زود واسه همیشه میریم مشهدواگرخدابخواد شاید تولدت رواونجا بگیریم هورااااااااااااااااااا
واین که دیگه خیلی وقته یادگرفتی ازپله آشپزخونه بری بالا ولی بلدنیستی بیای پایین دیروزمن ومامان مشغول
بودیم وحواسمون به شمانبود وشما خودت و پرت کری پایین خداروشکر زیاد چیزیت نشد فقط سرت قرمزشد
چند وقت پیش مامان عروسکای منو که توکارتون بودن بازکردکه یواش یواش وسایل روجمع کنیمممممممم
که یه پستونک تووسایل پیدا کردیم ومنم شستم دادم بهت اینم عکساش
قربونت برم مننننننننننن
اینجاهم داشتیم میرفتیم مهمونی
"کلاً آدم خوش تیپی هستم دیگه دست خودم نیست"
"واینم بگم که تومهمونی خیلی آقا بودم ویکم با ماشین دانیال جون (دوستم) بازی کردم ویکمم باآیسا جونی بازی کردم وازاونجایی که بنده خیلی بزرگ شدم ودارم واردیک سالگی میشم ترجیح دادم پیش بزرگترهابشینم وباغذاهای خوش مزه ای که خاله جون درست کرده بودن دستشون هم درد نکنه ازخودم پذیرایی کنم"
بای بای