هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

گیره سر به سر داداشی

1392/2/1 17:37
نویسنده : هستی
569 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزدلم شما و مامانی 92/1/20 اومدید مدرسمون.حسابی کیف کردی بین یه عالمه دخترایی که همه لباساشون مثل من بود نفسم.تمام معلم های مدرسمون هم خیلی بادیدنت خوشحال شدن .

البته یادآور بشم تا قبل از اودن شما مامانی خیلی به مدرسه من میومدو توکارهای فرهنگی مدرسه کمک می کرد ولی با اومدن شما دیگه نمی تونه بیاد.بعد از مدرسه شما و مامانی رفتین خونه خاله لیلا و تو اتاق آیساقلقلی خاله جون گیره آیسارو به سرت زده و تو تشک بازیش ازت عکس گرفته اینم عکس خوشجلت .قهقههخنده

آخه پسرو گیره به سر والا عیبه 

هیربدجون با گل سر 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

وحيده
2 اردیبهشت 92 14:00
اييييييييي جون اي جون اي جون قوربون اون خنده هاي ماهت اون معصوميت و زيبايي بيكرانت بشم هيربد عزيز دل خاله هستي عزيم سايتت هم خيلي خوشگل شده نازنينم دستت درد نكنه عزيزم




سلام خاله جون خدانکنه خواهش میکنم خوش حالم از تغییرات وبلاگ خوشتون اومده مرسی میایی پیشمون خاله جون 1000 تا میبوسمت


مامی آرمان (خاله زری )
8 اردیبهشت 92 16:40
مگه شما دخملی آخه این قرتی بازیا چیه آخه در میاری

عزیزم خیلی با نمکی بوس واسه هیربد کوچولوی با نمک






خاله جونی هیربد چشم منو دور دیده قرتی شده.ماهم میبوسیمتون