هیربد ونوروز سال 1392
سلام سال نو مبارک
ببخشید اگه تواین مدت نشد عکس بزارم آخه منو بابایی ومامانی و هیربد جوجه باماشین از ایلام به مشهد سفر کردیم چون ما اهل مشهدیم وبه خاطر کار بابایی ساکن ایلام هستیم کل تعطیلات نو روزی را اونجا بودیم واز اونجایی که تمام فامیل های ما مشهد هستن دید وبازدید های عید را اونجا انجام دادیم وکلی هم بهمون خوش گذشت. مامانم میگن هر چی از خدا بخوای سر سال تحویل بگو تا خدا اگه صلاح باشه تو رو به آرزوت میرسونه.یادش بخیر سال قبل من داداشی گلم رو از خدا خواستم و خدا رو شکر امسال به آرزوم رسیدم امسال 4 تایی با مامان بزرگ و خاله وحیده و عمو حمید سر سفره هفت سین بودیم شما که به سلامتی خواب تشریف داشتید و مامان هم توی خواب ازتون عکس گرفت خیلی خوب بود . راستی بابابزرگ جونم هم امسال عید رفته بودن پیش عمه زری ( خواهر خودشون ) چون دامادی محمدآقا پسرشون بود . جاشون پیش ما خیلی خالی بود امیدوارم هر جا هستند خوش باشند.
اینم هیربد وسال1392
اینجا خونه مامان بزرگ فریده شما روتختشون دراز کشیدی داری میخندی الهی همیشه لبت خندون باشه
اینم هیربد با لباس عیدش آماده واسه ی رفتن به عید دیدنی
اینم طاها جون پسر دایی هیربده
این طاها جونه ما خیلی مهربونه هیربد ومیزاش روپاش تا بخوابه
اینم آذین جون و آیسان جون دخترعمه های هیربد
هیربد درحال بازی کردن با عروسکاش
اینم عکسای هیربدجونی که برای اولین بارحرم امام رضا(ع) رفته بود.
اینم سبزمون
اینم تخم مرغ هامون
بابایی وهیربد
دیگه خوابم گرفت بقیه عکسا باشه واسه بعد