هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

جشن آشپزی

روز هفدهم تیر از طرف پالایشگاه مسابقه آشپزی بود ما هم برای تماشارفتیم جای همگی خیلی خالی بود خیلی خوش گذشت آخرش هم همه از غذا ها تست کردند .چند تایی هم عکس گرفتیم البته نه زیاد ولی خالی از لطف نیست یک جا هم هیربد جونی تا بادمجون شکم پر رو آمدیم تست کنیم یک دفعه دست انداخت و شکم بادمجون رو محکم گرفت تودستش ول هم نمی کرد آخه داداشی هم می خواست تست کنه البته به روش خودش. آخرسرمامانی قلقلکش دادن تا آقا هیربد شکم بادمجون بی نواروول کرد . حیف نشد عکس بگیرم چون داشتیم دنبال دستمال میگشتیم تا بیشترازاین آبررویزی نشه .            اینم چندتا عکس از بچه ها و خودمون   ...
22 تير 1392

عکس و خبر

  خبر جدید این که من معدل کلاس ششمم هم  20 شد. هوراااااا بالاخره ابتدایی تموم شد وقتی فهمیدم  از خوش حالی این ور و اون ور مید ویدم البته ناگفته نمونه که می دونستم چون همشون رو خیلی خوب داده بودم                                                                           اینم عکس کارنامه ام       خوب بریم سراغ عکس های هیربد جونم عزیزم اینجا از حموم اومدی عاف...
15 تير 1392

دنده عقبی داداشی

این روزاداداشی گلم بجای  جلورفتن عقبی میره خیلی بامزه میشه یک دفعه می بینی اززیر مبل یاراهروخروجی خونه سردرمیاره   اینجا وقتیه که زیر مبل گیر میکنه !!!!        تازه وقتی هم رو سرامیک ها میره وعکس خودش رو می بینه از خوشحالی روی اونا میزنه و کیف میکنه           حالا تغییر جهت و پیش به سوی راهروخروجی    ...
11 تير 1392

عکس

این عکس ها بعضی هاشون ماله گوشیه مامان الهه است بعضی هاهم چند وقت پیش گرفتم چند تا از  عکسا ماله وقتیه که هیربدجون کوچولو تر بود  اینجا هیربد جون 2 ماه است اینا عکسای هیربد جون که با موبایل گرفتیم   اینجا رفتیم فرودگاه بابایی از ماموریت تهران برگشته اند   عکس ها تموم شد بای بای ...
9 تير 1392

جشن نیمه شعبان وخبرای خوب دیگه

هیربد جونی وقتی تو کارای خونه به مامانی کمک میکنه .           داداشی گلم چند روزی بود نتونستم به وبت سربزنم چون خبرای خیلی خوب داشتیم یکی اینکه خاله نازی جون و نگارجون از مشهد رفته بودن اصفهان از اونجا با عمه زری جون ( عمه مامانی) لطف کردن اومدن پیش ما خیلی به هممون خوش گذشت مخصوصا به تو چون همش تو بغل نگارجونی بودی. خلاصه روز 5شنبه هم از طرف پالایشگاه برای کارکنان به مناسبت نیمه شعبان جشن گرفتند. مجری خوب برنامه آقای حسام ناصری بودن و خیلی توانمند. برنامه های خیلی جالبی بود یکی ازاونا برای بچه ها ململ و آقای اکبری اومده بودن که مامانی از تو و آقای اکبری عکس گرفته . از تقلید...
9 تير 1392

هیربد جونم در صالح آباد

  دیروز بابایی گفت بریم صالح آباد هم زیارت کنیم  همم حال وهوامون عوض بشه ماهم حاضر شدیم رفتیم کلی هم خوش گذشت     اینم هیربد تو ماشین در بغل مامانی تو راه صالح آباد   اینم امام زاده صالح   اینم هیربد وامام زاده صالح   این عکسا راهم چند وقت پیش گرفتم   این هم هیربد جونم سوار آقا لاک پشته. راستی این لاک پشت رو مامانی درست کرده داداشی گلم مواظب باش خراب نشه عزیزم .   اینم هیربد با گوشواره های مدل گیلاسی   ببینید چه خوشمل شدم   اینم هیربد وآقا موشه مثل این که از سبیل هاش خوشت نیوم...
31 خرداد 1392