هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

خبرای داغ

داداشی گلم ما دو تااسم برات درنظرگرفته بودیم یکی هیرسا یکی هیربدو وقتی من نی نی وبلاگ و برات باز کردم گفتیم بزاریم هیرسا چون به اسم منم بیشتر میاد.امروز که خاله وحیده جون با بابا بزرگ احمد رفتن برات شناسنامه ات رو بگیرن اداره ثبت و احوال گفته بودن هر اسمی که آخرش سا داشته باشه دخترونه است و نمیشه بزاریم ماهم اون یکی دیگه رو برات انتخاب کردیم .دستشون هم درد نکنه . خیلی به زحمت افتادن. ببخشید که اسم وبلاگت با اسم خودت فرق می کنه نفسم . اسم تو هرچی که باشه برای من و بابا سعید و مامان الهه نفس زندگیمون هستی . قشنگم شبا خیلی ناآرومی می کنی و مامانی همش بیداره مامان بزرگ میگن باید چهل روزت بشه تا بهتر بشی امیدوارم هرچه زودتر شب بیداریهات و ن...
4 بهمن 1391

هدیه خدا

هیربدجونم توهدیه ای از طرف خدابرامون هستی ما خداوندرو شاکریم که تو رو به ما داده .منتظرتیم نفس زندگیمون ...
1 بهمن 1391

خبرای جدید

هیربدجون وزن دقیق شما 3/350 تپلوی خواهری ماشا.... تازه 2هفته به دنیا آمدن گل پسریم مونده حرکات فعالانه ای هم داشتی . قوربونت بشم اومدنت مصادف میشه با امتحاناتم. از حالا دارم درسامومیخونم تا اون موقع بیشتر بتونم به مامان الهه برای نگهداریت کمک کنم  . دارم روز شماری می کنم البته نه برای امتحاناتم برای اومدن نفس زندگیموم . راستی امتحانات بابا سعید هم دقیقا افتاده همون موقع خلاصه همه چی خیلی قاطی پاطی میشه . خدا کمکمون کنه  .  ...
1 بهمن 1391